یادداشت های مصطفی تویسرکانی

تاریخ از نگاهی دیگر

یادداشت های مصطفی تویسرکانی

تاریخ از نگاهی دیگر

یادداشت های مصطفی تویسرکانی

سر خم باد سلامت که به من راه نمود
ساقی باده بکف جان من آگاه نمود
خادم درگه میخانه عشاق شدم
عاشق مست مرا خادم درگاه نمود

دیوان امام خمینی (رحمت الله علیه)

****************
مقام معظم رهبری امام خامنه ای :

امیرالمؤمنین در آن لحظه‌ی فریب و فتنه، به دوستان خود نهیب میزند: «امضوا علی حقّکم و صدقکم»؛ این راه حقی که در پیش گرفتید، این حرکت صادقانه‌ای که دارید انجام میدهید، این را از دست ندهید و رها نکنید؛ با حرفهای فتنه‌گران و فتنه‌انگیزان، در دل شما تزلزل به وجود نیاید؛ «امضوا علی حقّکم و صدقکم»؛ راهتان راه درستی است. خاصیت دوران فتنه - همان طور که بارها عرض کرده‌ایم - غبارآلودگی است، مه‌آلودگی است. نخبگان گاهی دچار خطا و اشتباه میشوند. اینجا شاخص لازم است. شاخص، همان حق و صدق و بیّنه‌ای است که در اختیار مردم قرار دارد. امیرالمؤمنین مردم را به آن ارجاع میداد. امروز ما هم محتاج همان هستیم.
اسلام به ما میگوید باید جامعه‌ی اسلامی با دستور اسلام اداره و هدایت شود و زندگی کند. اسلام میگوید با دشمنان متعرض بایستی با قدرت برخورد کرد؛ باید مرزبندی روشن و شفاف با آنها به وجود آورد. اسلام میگوید فریب دشمنها را نباید خورد. این، خط روشن امیرالمؤمنین است؛ امروز هم ما همین خط روشن را احتیاج داریم.

۶ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

ساعت حوالی دو شب آخرین نیمه شب ماه مبارک رمضان سال 1394 شمسی است.

کتاب دیوان مرحوم پروین اعتصامی را بر می دارم و گوشه ای از منزل  پای درس اعتصامی می نشینم.

قطعه شعری با عنوان "عیبجو" خودنمایی می کند! داستان، داستان زاغی خودخواه و عیبجوست که در باغی با طاووسی زیبا مواجه می شود. از آنجایی که زاغ سیه روی طاقت دیدن طاووس خوش خط و خال را ندارد زبان به شکوه و گلایه باز می کند که عجب طاووس زشت و خودپسندی! فکر کرده خیلی دلرباست!


این خط و خال را نتوان گفت دلکش است     این زیب و رنگ را نتوان گفت دلرباست


از بس این طاووس عجب و خودپسندی دارد گمان می کند یگانه پرنده ی روی زمین است. اصلا این طاووس با این ویژگی ها نه تنها لایق مدح و ثنایی که از او می کنند نیست بلکه حتی لایق این باغ و بستان هم نیست! راه و رسم طاووس شده خودسری و حرص و طمع!


رسم ورهیش نیست بجز حرص و خودسری     از پا فتاده ی هوس و کشته ی هوی است


#امروز سری به سایت جناب محمد نوریزاد زدم. طبق معمول عقده های درونی اش و البته هوای نفسش مجبورش کردند که سر نیزه ی تخریب و دروغ را به سمت روحانیت شیعه بگیرد و هرچه دل بد دلش (به قول پروین اعتصامی) می خواهد ، بگوید. از دروغ هایش نسبت به علمای بزرگ و مراجع که بگذریم طبق عادت همیشگی اش چند جمله ای لجن پراکنی نسبت به رهبر عزیز انقلاب داشت. رهبری عزیز را به پر حرفی! متهم کرد و ادعا کرد اینکه رهبری حرف می زند به این دلیل است که بگوید من همه کاره ام! منم .. منم!!!!

نوریزاد خواست تا همچون زاغ سیه روی داستان پروین اعتصامی  تعریضی ولو احمقانه به طاووس ایران زمین زده باشد. اما پروین اعتصامی متوفای 1320 با زبان شعر حال و روز این روزهای نوریزاد را خوب گفته است :


طاووس خنده کرد که رای تو باطل است      هرگز نگفته است بداندیش حرفِ راست

مردم همیشه نقش خوش ما ستوده اند           هرگز دلیل را نتوان گفت مدعاست

بدگویی تو این همه از فرط بد دلی است              از قلب پاک نیّت آلوده برنخاست

       .

       .

       .

در هر قبیله بیش و کم و خوب و زشت هست               مرغی کلاغِ لاشخور و دیگری هماست

صد سال اگر به دجله بشویند زاغ را                          چو بنگری همان سیه زشتِ بینواست



فکر کنم کسی مثل حمید داوودآبادی شخصیت نوریزاد را خوب بشناسد! او در وبلاگش درباره نوریزاد نوشته :


دنیا چقدر عجیب است.
نه! اگر انسان را بشناسیم و تاریخ را بخوانیم، و ببینیم چقدر مشابه اتفاقات امروز در گذشته وجود داشته، می فهمیم که عملکرد برخی حضرات بخصوص در جریان فتنه ۸۸ زیاد هم عجیب نیست.

یکی از این افراد به ظاهر عجیب، "محمد نوری زاد" است که چند صباحی از برنامه های دفاع مقدس تناول فرمود و امروز افتاده است به دریوزگی به پیشگاه غرب و فتنه گران و سینه چاک آنان شده.
(ظاهرا ایشان با "علیرضا نوریزاده" ضد انقلاب فاسد مقیم خارج نسبتی ندارد!)




نوری زاد دیروز در کنار شهید آوینی (نفر بالا ایستاده)


همین نوری زاد که زمانی آن قدر تندرو بود که وقتی دیگران به او توصیه می کردند عاقلانه تر بنویسد و کار کند، آنان را تا حد تکفیر می کوبید.

همین نوری زاد که با نام مستعار زنانه، در یکی از روزنامه های جناح راست مطالب تند می زد و همه اصلاح طلبان را به باد می گرفت و جالب اینکه به قول خودش کلی خواستگار هم پیدا کرده بود!

و همین نوری زاد که در یکی ازمقالاتش "سیدمحمدعلی ابطحی" را به جرم اینکه در ساحل بیروت با شلوارک رفته و دست بر قضا آقای نوری زاد ایشان را زیارت فرموده، به باد تهمت و اهانت گرفت که چرا لباس مقدس روحانیتش را در ساحل آن چنانی بیروت از تن درآورده است!

اواسط دهه ۷۰ برنامه ای از تلویزیون پخش می شد به نام "حماسه خمینی". کارگردان و همه کاره آن برنامه که مستند و گفت وگو با افراد مختلف بود، با "محمد نوری زاد" بود.
چند نوبت هم با بنده مصاحبه کردند در رابطه با تاثیر و نقش امام خمینی در بیداری شیعیان لبنان، که همان زمان ها پخش شد.

تیتراژ آغازین آن برنامه، فیلمی بود به ظاهر مستند که مجروحی افتاده بر برانکارد را نشان می داد که فریاد می زد: "امام رو دعا کنید."
آن زمان ایامی بود که عملیات تفحص و کشف شهدا در منطقه فکه و طلائیه جریان داشت و بچه های "روایت فتح" هم مدام در آن عملیات حضور داشتند و فیلمبرداری می کردند و تصاویر بکر و خوبی هم تهیه کرده بودند.

بخشی دیگر از تیتراژ برنامه تولیدی آقای نوری زاد، تصویری بود از پیدا کردن چند تکه استخوان که مثلا باقی مانده پیکر شهداست و عکسی از امام خمینی که میان پاره های استخوان یافت می شود.

هر چه بیشتر به این تصاویر نگاه می کردم، بیشتر شک می کردم.
عین این دو تصویر را قبلا مستند در تلویزیون دیده بودم ولی اینها، آنی نبودند که به طور واضح و شفاف پخش می شدند.
وقتی از یکی از دست اندرکاران برنامه آقای نوری زاد این ماجرا را سوال کردم که این تصویرها از کجاست و چرا با رنگ و لعاب آنها را غیر واضح کرده اید، پس از کلی قسم و آیه که صدایش را در نیاورم، گفت:
- راستش این تصویرها اصلا مستند و مربوط به جنگ یا تفحص نیستند. بلکه در بیابان های اطراف تهران گرفته شده. آن رزمنده هم که مثلا مجروح شده، یکی از بچه های خودمان است.

با تعجب بیشر پرسیدم:
- خب پس اون استخوان های شهدا چی؟
که خندید و گفت:
- آقای نوری زاد تعدادی تکه پاره استخوان حیوانات را در بیابان پیدا کرد و آنها را گذاشتیم زیر خاک که عکسی هم از امام گذاشتیم لای آنها و به عنوان استخوان شهدا از آنها تصویر برداری کردیم.

به همین سادگی:
آقای نوری زاد استخوان های حیوانات را به جای بدن مطهر شهدا در برنامه هایش قالب می کرد.

یکی ازکارگردانان مطرح سینما که چند صباحی با نوری زاد همکاری داشته، تعریف می کرد:
- نوری زاد آدم ریاکار و متظاهری است. او به هر طریق ممکن از احساسات اطرافیانش سوء استفاده می کرد. بعضی وقت ها، دم ظهر که نوری زاد به محل کارش در موسسه شهید آوینی می آمد، کتش را آرام آویزان می کرد و خطاب به چند نفر جوان ساده که همواره دور و برش بودند و او را بسیار مخلص و ... می پنداشتند، می گفت:
امروز صبح خدمت آقا بودم ... آقا به من اظهار لطف فرمودند و مرا بوسیدند. دست آقا بر شانه های کت من خورده ...
و آن چنان تقدسی به کت خود می داد که آن جوانان ساده آن را می بوسیدند.

حالا آنهایی که بهتر خبر دارند و از بودجه چند میلیارد تومانی بیت المال برای ساخت برنامه "چهل سرباز" توسط همین نوری زاد که امروز بی حیا و گستاخانه بر همه کس و همه چیز می تازد، مطلع هستند، بیشتر برای مان بگویند.


نوریزاد دیروز و دریوزگی امروز او



در خاتمه ی نوشته حمید داود آبادی عزیز بنده هم چند بیت از همان قطعه شعر پروین اعتصامی که حقیقتا وصف حال نوریزاد است  را اضافه می کنم :


احمق،کتاب دید و گمان کرد عالِم است     خودبین به کشتی آمد و پنداشت ناخداست

ما زشت نیستیم تو صاحب نظر نه ای        این خرده گیری از نظر کوته شماست

طاووس را چه جرم اگر زاغ زشت روست     این رمزها به دفتر مُستوفیِ قضاست



والسلام - نوشته مصطفی تویسرکانی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۲:۰۲
مصطفی تویسرکانی
24 دی ماه سال نود بود که حسین قرایی کتاب کوچ لبخند (زندگینامه و خاطرات شهید علی قمی) را به حقیر هدیه کردند.
امروز صبح بعد از نماز گشتی در سایت khamenei.ir می زدم و تصاویر دیدار حضرت ماه  با شعرا و فعالین  عرصه ی ادب و فرهنگ را مشاهده می کردم که در یکی از عکسها حسین قرایی در حال تقدیم کتابی به مقام معظم رهبری بودند. جلد کتاب خیلی واضح نبود!! سایت leader.ir را باز کردم.

کتاب اهدایی حسین قرایی به حضرت آقا همان کتاب کوچ لبخند بود. کتابی که تکه تکه های زندگی سردار شهید علی قمی را در قالب خاطرات بیان می کند.




مقام معظم رهبری و حسین قرایی - 15 رمضان 1394


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۵:۵۳
مصطفی تویسرکانی

خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ‌ ابنا / سرویس صفحات فرهنگی:

برخی از طلاب جوان، علاقه زیادی به فعالیت اجتماعی با گرایش‌های نوگرایانه دارند؛ گرچه گاهی نیز ورود طلاب جوان به این عرصه‌های غیر مرتبط، با انتقاداتی روبرو بوده است.

«سید محمدهادی حسینی» از طلاب اصفهانی است که در کنار درس و بحث طلبگی در حوزه علمیه، کافی شاپ کوچکی را در نزدیکی میدان امام اصفهان راه اندازی کرده است.

پایگاه خبری 598 گفتگوی کوتاهی با این طلبه جوان در مورد نسبت طلبگی با کافه داری انجام داده است که حاصل آن را با هم می خوانیم:

* برای شروع کمی از زندگی و تحصیلاتتان بگویید.

ــ سید محمدهادی هستم و در یکی از روزهای خدا در یک خانواده دوست داشتنی به دنیا آمدم. در زمان جنگ، کردستان بودیم و بعد از آن به بیشتر استان های ایران، همراه خانواده سفر داشتیم و در برخی از آنها زندگی کرده ایم؛ به قول معروف "دنیا دیده بهتر از دنیا ندیده است".

در دانشگاه رشته اقتصاد خواندم و بعد از آن به حوزه علمیه رفتم، بخشی از دوران طلبگیم را در قم بودم و بخشی را در اصفهان، اما چون همسرم اهل اصفهان بود، سرانجام به اصفهان برگشتم و فعلا در این شهر تحصیل، کار و زندگی میکنم.

* «طلبگی» کجا و «کافه داری» کجا؟ چه شد که این شغل را انتخاب کردید؟

ــ تقریبا در تمام دوران درس خواندنم چه آن وقت که دانشجو بودم و چه حالا که طلبه هستم، کار کرده‌ام. از بازاریابی و مسافرکشی تا پرواز تفریحی و خبرنگاری. به نظرم جوهره انسانی کار است. اهل بیت(ع) هم با آنکه به در آمد خود چندان نیاز نداشتند، کار می‌کردند و ماحصل آن را می‌بخشیدند به فقرا.

بعد از اینکه مجدد به اصفهان آمدم، همسرم کمی سرمایه داشت که می‌خواستیم کاری راه بیندازیم. چند گزینه مطرح شد، یکی تریا، یکی فست فود، یکی شرکت تجاری و یکی هم کافه! خیلی فکر کردیم و با اهل فن مشورت داشتیم، نتیجه‌اش راه اندازی کافه شد.

البته در این تصمیم گیری یکی از دوستان خوبم به نام میلاد که اوهم طلبه است بسیار موثر بود. میلاد علاقه مند به راه اندازی کافه بود اما سرمایه لازم را نداشت و خلاصه این شد که ما هم به کمک دوستم میلاد، کافه‌دار شدیم.

* بین این همه شغلی که نام آوردید، کافه چه ویژگی داشت که انتخاب کردید؟

ــ به نظرم طلبه باید در بین مردم باشد و با آن‌ها کار و زندگی کند. طلبه هرچه ارتباطش با لایه‌های مردم بیشتر باشد، اثرگذاری اش هم بیشتر است. با این طرز فکر طبیعی است که شغلی برایم بهتر است که ارتباط بهتر و بیشتری با مردم به ویژه جوان‌ها داشته باشد و این فرصت به خوبی در کافه ایجاد می‌شود.

اینجا جوان‌ها با فکرها و تیپ‌های مختلف می‌آیند و ساعتی از روز خود را در آن سپری می‌کنند، این بهترین فرصت برای یک طلبه است.

* یعنی با آن‌ها صحبت می‌کنید؟

ــ کارمان چندین بخش دارد. یکی آن است که بهترین قهوه را برای مشتری دم کنم و بهترین پذیرایی را از او داشته باشم، خب! او به اینجا آمده و هزینه می‌کند که بهترین خدمات را دریافت کند.

بخش دوم در تبلیغ غیر زبانی است. مطمئنم که بهترین راه تبلیغ، راه عملی است. وقتی مشتری می‌بیند که کافه دار با یک چهره مذهبی نزدش می‌آید، با خوش اخلاقی از او پذیرایی می‌کند و هوای او را دارد، این خودش کشش و جذب ایجاد می‌کند.

بخش سوم که بیشتر برای مشتریان دایم و همیشگی جواب می‌دهد همان گفتگوی زبانی است که در کافه ما بسیار رواج دارد.

* شما به مشتریانتان می‌گویید که طلبه هستید؟

ــ اغلب آن‌ها در لحظه اول متوجه تفاوت کافه دار با دیگر کافه‌هایی که دیده‌اند می‌شوند و برخی از آن‌ها خود علت این تفاوت را می پرسند؛ من هم در جواب می‌گویم که ما طلبه هستیم و این معمولا سر آغاز یک دوستی و ارتباط بیشتر می‌شود.

الان اغلب مشتریان ما می‌دانند که باریستای آن‌ها یک طلبه جوان است و شاید خیلی‌هایشان به همین خاطر اینجا می‌آیند. بسیارشان هم ساعات خلوت را انتخاب می‌کنند تا بیشتر بتوانیم گفتگو کنیم.

* در طراحی کافه هم سعی کرده‌اید که عقاید خود را نشان دهید؟

ــ خیر! همین‌طور که می‌بینید، فضا و دکور کافه کاملا کلاسیک و عاشقانه است، بجز همین چند عکس که از شاعران، بازیگران، اندیشمندان و سیاستمداران مشهور زده‌ایم و کمی جنبه اجتماعی به کافه داده، دیگر هیچ المان مذهبی یا اعتقادی به کار نرفته است.

در برخورد و نوع پذیرایی هم تفاوتی بین مهمانانی که ظاهر مذهبی دارند و مثلا دخترخانمی که در عرف به او بی‌حجاب می‌گویند نداریم. همه‌شان برای ما محترم و عزیزند چرا که معتقدم دل همه جوانان ما متوجه خداوند و معنویت و انقلاب است.

به قول رهبر عزیزمان "این‌ها یک نقص ظاهری دارند" مثل خود من که نقص باطنی دارم. حالا این مفهوم در کافه ما بسیار احساس می‌شود.

* چطور احساس می‌شود؟

ــ ما مشتریان دائمی زیادی داریم از خانم‌هایی که به قول معروف شل حجابند و یا آقا پسرهایی که تیپ ظاهریشان مذهبی نیست می‌آیند و بسیاری اوقات سر گپ بینمان باز می‌شود. خیلی وقت‌ها سوالات شرعی و یا اعتقادی‌شان را می‌پرسند و یا حرف‌ها و درد دل‌هایشان را می‌گویند.

آن وقت است که می‌بینیم چه قلب‌های همراهی و چه باطن‌های تشنه‌ای دارند. فقط به خاطر یک دیوار توهمی بین ما و آن‌ها فاصله ایجاد شده است که خدا را شکر این دیوار در کافه برکه فرو ریخته و همه ما یکی شده‌ایم.

* شما برای درست کردن قهوه و دیگر نوشیدنی‌ها آموزش دیده‌اید یا تجربی این فن را فرا گرفته‌اید؟

ــ دین ما دستور داده که انسان هرکاری را می‌خواهد انجام بدهد باید با علم و اتقان باشد. به همین خاطر بنده هم قبل از راه اندازی کافه به دنبال استاد بودم. خداراشکر با یکی از اعضای خوب انجمن قهوه اروپا که داور فینال مسابقات باریستای ایران هم بود، آشنا شدم و نزد ایشان دو دوره متفاوت و تخصصی را گذراندم، این آشنایی یکی از لطف‌های خدا به ما بود، چراکه ایشان همیشه و با همه وجود هوای ما را داشته‌اند.

امروز کافه برکه در اصفهان یکی از معدود کافه‌های تخصصی و حرفه‌ای در بحث قهوه است و منوی تخصصی قهوه داریم. در همه تبلیغاتمان هم می نویسیم که اولین و تنها بروبار این شهریم!

* برای مخاطبین کمی هم درباره بروبار توضیح دهید.

ــ بروبار (brew bar) به سبک جدیدی از کافه‌ها در دنیا گفته می‌شود که در آن با دستگاه‌های مختلف و به شیوه‌های تخصصی قهوه را دم می‌کنند و دیگر از دستگاه تجاری اسپرسو، یا اصلاً خبری نیست، و یا در حاشیه کار است.

در این سبک، قهوه طعم‌ها و عطرهای متفاوتی پیدا می‌کند که برای همه سلیقه‌ها جذاب است. در ایران تعداد انگشت شماری کافه هستند که این دستگاه‌ها را وارد کرده و بار قهوه را راه اندازی کرده‌اند.

* شما همچنان مشغول درس و بحث طلبگی هستید؟

ــ بنده خودم را طلبه نمی‌دانم، طلبگی یک بار مسئولیت و یک هویت بزرگ دارد که برای قد و قواره کوچک من خیلی بزرگ است.

بهتر است بگویم که مشغول تحصیلات حوزوی هستم. رسایل، مکاسب را در قم تا نیمه خواندم و حالا که به اصفهان آمدم دنبال درس و استاد می‌گشتم که خدارا شکر با کمک یکی از مشتریان، استاد و مدرسه خوبی را هماهنگ کردم.

از ترم آینده هم انشالله صبح‌ها کلاس و درس و بحث را به جدیت مشغولیم، بعد از ظهرها هم به دنبال رسالت طلبگی‌ام در کافه.

* از طرف دوستان روحانی یا دیگران چه واکنش‌هایی به راه اندازی کافه شما شده است؟

ــ 80 درصد واکنش‌ها مثبت بوده است. بسیاری از دوستان مذهبی و حتی روحانیون عزیزی که به کافه ما می‌آیند، آنقدر از این حرکت تعریف و تمجید می‌کنند که خجالت زده می‌شویم. البته 20 درصدی هم بوده‌اند که موافق این کار نبوده و گاهاً کنایه‌هایی را هم می‌زنند، اما چون می‌دانم همان‌ها هم از سر دلسوزی است، ناراحت نمی‌شوم.

البته یک طیف هم هستند که از ورود یک طلبه به این فضا بسیار ناراحت و خشمگین شده‌اند، در صفحات مجازی و واقعی بسیار سعی کرده‌اند که ما را تخریب کنند. تهمت می‌زنند، مشتریان‌مان را منصرف می‌کنند، برایمان مشکل ایجاد می‌کنند، تبلیغات‌مان را خراب می‌کنند و ... اما چون می‌دانم که به وظیفه‌ام عمل می‌کنم و کار برای خداست، پس خستگی و ناراحتی معنا ندارد. به قول حافظ عزیز "وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم ؛ که در طریقت ما کافریست رنجیدن"

* حرف دل؟

ــ در این مدت خاطرات زیبای بسیاری دارم، از خانم بی‌حجابی که نگران نماز نخواندن دخترش بود تا مسیحی که سؤالات اعتقادیش را می‌پرسید یا مشتری خوبی که برای آمدن به کافه ما پول قرض کرده بود و توریست‌های آلمانی که کتاب گوته را به ما هدیه دادند!

اما یک خاطره بسیار زیبا برای خودم ماندگار شده:
چون نزدیک میدان امام هستیم و توریست‌های زیادی می‌آیند، در کافه رسم داریم که به مهمانان خارجیمان هدیه می‌دهیم. در این هدیه نامه رهبر عزیز انقلاب به جوانان اروپا و آمریکا هم وجود دارد، بالاخره ما هم وظیفه داریم این نامه را به مخاطبینش برسانیم. یک روز یک جوان دانمارکی به این کافه آمد و تا نامه را دید، گفت که این نامه را قبلا خوانده و سؤالات زیادی برایش ایجاد شده است. از او خواستم تا بپرسد؛ حدود ۳ساعت طول کشید و همه سؤالاتش را پرسید و تا آنجا که می‌توانستم پاسخش را دادم. در آخر بسیار خوشحال بود و می‌گفت یکی از بهترین روزهایش بوده و بارها تشکر کرد. آن روز، مثل همیشه، یکی از روزهای خوب کافه ما بود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۴ ، ۰۲:۵۲
مصطفی تویسرکانی


به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» مراجع عظام تقلید پیرو سؤالات مکرر مقلدین درباره اکران فیلم رستاخیزو نمایش تصویری   ائمه علیهم السلام وامامزادگان ،دراطلاعیه های جداگانه نمایش تصویری  ائمه علیهم السلام را جایز ندانسته و آن رامشتمل بر بعضی اهانت ها و هتک حرمت ها  به بزرگان شهدا کربلا دانستند.

متن استفتاء وپاسخ مراجع عظام تقلید به این شرح است.

* متن سوال مشترک از حضرات آیات عظام مکارم و سبحانی

با عرض سلام، تحیت و آرزوی قبولی طاعات و عبادات؛

همانگونه که مستحضرید مسأله فیلم سینمایی رستاخیز چندی است که موجب نگرانی متدینین گردیده است. این فیلم که در نظر داشته قیام عاشورا را روایت کند و سازندگان آن نیز با نیت خیر وارد کار شده اند، ولی متأسفانه با تحریفات و مشکلات متعددی ساخته شد و اکنون بیم آن می‌رود که در صورت اهمال مؤمنان و مسئولان، باب حرمت‌شکنی به مقدسات را بگشاید و به شعائر حسینی و منابر نیز ضربه بزند.

 پس از پخش اولیه این فیلم در جشنواره فجر 1392، اعتراضات زیادی از سوی مؤمنان و دلسوزان و حتی کارشناسان سینمایی به آن صورت گرفت که به فتاوا و بیانات مراجع عظام تقلید- حفظهم الله- منجر شد.

پس از این اعتراضات، گرچه برخی اصلاحات جزئی در فیلم انجام شد، اما هنوز آنچه موجب موهن بودن این فیلم شده، برجای خود باقی است؛ مانند:

نسبت دادن داستان عشقی و تخیلی به یکی از شهدای کربلا(بکیر بن حر ریاحی)

نشان دادن چهره حضرت ابوالفضل العباس(علیه السلام) و بازی آن به وسیله یک خواننده!

متأسفانه علی رغم تذکرات قبلی مراجع عظام تقلیدو نیز تأکید وزیر محترم ارشاد مبنی بر لزوم توجه به نظر مراجع تقلید در این زمینه، تهیه کنندگان فیلم در این مورد مقاومت نموده و از اعمال تکنیک هایی مانند «نورانی کردن چهره بازیگر نقش قمر بنی هاشم» خودداری می کنند.

همچنین برخی از رابطان این فیلم ادعا کرده‌اند که نظر موافق مراجع عظام را با پخش این فیلم بدون اصلاحات مذکور جلب نموده‌اند!

لذا خواهشمند است بفرمایید آیا با وجود عدم انجام اصلاحات ریشه‌ای در فیلم رستاخیز، حضرتعالی نظر موافق خود را با نمایش عمومی آن و نشان دادن چهره حضرت عباس(علیه السلام) اعلام فرموده‌اید؟

 

* پاسخ آیت الله العظمی مکارم شیرازی

بسمه تعالی

با نهایت معذرت چنین چیزی مطلقاً واقعیت ندارد همیشه موفق باشید.

۹۴/4/۰۹

÷اسخ آیت الله العظمی مکارم/ فیلم رستاخیز

 

 

* پاسخ آیت الله العظمی سبحانی

فیلم مزبور را مادامی که افراد کارشناس و آشنا به رموز فیلم و سینما و در عین حال کارشناس و آگاه به رموز علوم دینی ندیده‌اند باید از نشان دادن آن جلوگیری شود.

والله العالم

21 رمضان 1436

۹۴/4/۱۷

÷اسخ آیت الله العظمی سبحانی/ فیلم رستاخیز

 

 

*دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله سیستانی

با سلام و ادای احترام

بعضی شایعه کرده اند که آیت الله سیستانی در جریان ساخت فیلم رستاخیز قرار داشته اند و فیلمنامه آن را تایید نموده اند، آیا این گفته صحیح است؟

بسمه تعالی: صحیح نیست

24رمضان المبارک 1436

پاسخ آیت الله العظمی سیستانی/ فیلم رستاخیز

 

*دفتر حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی مد ظله العالی

پیرو سؤالات مکرر از دفتر معظم له درباره نمایش تصویری از ائمه علیهم السلام، اطلاعیه از سوی این دفتر بدین شرح صادر شد:

بسمه تعالی

ائمه علیهم السلام و امام زادگان عظیم الشأن مانند حضرت ابا الفضل العباس علیه السلام بالاتر از آن هستند که در فیلم و غیر آن تصویرشان نشان داده شود و این عمل جایز نیست.

رمضان المبارک ۱۴۳۶ ۲۲ تیر ۱۳۹۴

پاسخ آیت الله العظمی وحید/ فیلم رستاخیز

 

*اطلاعیه دفتر حضرت آیت الله علوی گرگانی

بسم الله الرحمن الرحیم

شنیده شده که بعضی از مسئولین مجوز پخش و اکران فیلم رستاخیز را صادر کرده اند که این فیلم مشتمل بر بعضی اهانت ها و هتک حرمت ها و انتساب های نابجا و بازی بعضی از افراد معلوم الحال در نقش بعضی از بزرگان شهدا کربلا موجب هتک حرمت و اهانت خواهد بود و لذا قبلاً هم نسبت به این فیلم موضعگیری کرده بودیم، ولی توجهی نشد و لذا اکران این فیلم به صلاح نیست و چه بسا توابع خوبی نداشته باشد و لذا اکران این فیلم نشود.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

20رمضان المبارک 1436

پاسخ حضرت آیت الله علوی گرگانی/ فیلم رستاخیز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۴ ، ۰۱:۲۰
مصطفی تویسرکانی

کلیپی میدیدم از مرحوم  علامه عسکری(رضوان الله علیه) و فعالیتهای اواخر عمرشان.

در خلال صحبتها ایشان خاطره ای تعریف کردند که فوق العاده اثر گذار بود. فرمودند در اوایل بلوغ در سامراء با انگشت بر روی پیشانی ام نوشتم : وقف بر اهل بیت(ع) و شیعیان اهل بیت(ع) و ظاهرا تا به امروز این مال وقف را در غیر موقوف علیه صرف نکرده ام!

رضوان خدا بر علامه ی عزیز سید مرتضی عسکری(ره)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۴ ، ۰۵:۱۰
مصطفی تویسرکانی

شنبه ی گذشته (22 فروردین94) رهبر معظم انقلاب اسلامی قدوم مبارکشان را به شهر قم گذاشتند و با حضور در بیت برخی مراجع عظام از جمله حضرت آیت الله وحید خراسانی موجب خوشحالی و سرور امت حزب الله و ناکامی و ضجه ی منافقین و بدخواهان عالم تشیع شدند.

شایعات زیادی در جریان سفر سال 1389 رهبر معظم انقلاب به قم بر سر زبانها بود. عده ای حضور نیافتن حضرت آیت الله وحید را نشانه ی بروز اختلاف و تنش بین معظم له و مقام معظم رهبری وانمود می کردند،این در حالی بود که اکثر حوزویان ایران از علاقه و محبت آیت الله وحید به نظام جمهوری اسلامی و در راس آن ولی فقیه زمان حضرت امام خامنه ای (مد ظله العالی) مطلع بودند.

متاسفانه در آن بلوای رسانه ای کمتر به این امر پرداخته شد که چرا حضرت آیت الله وحید شخصا به دیدار رهبری معظم نرفتند؟ و فرزندان مکرم خود را به استقبال فرستادند؟

فرزندان حضرت آیت الله وحید خراسانی در دیدار با رهبر معظم انقلاب - سال89

حوزه علمیه و برخی از چهره های سرشناس آن که از جمله ی شاگردان آیت الله وحید خراسانی به حساب می آمدند توضیحاتی در قالب مصاحبه با خبرگزاری ها دادند اما از آنجایی که در داخل برخی لجوجان داعیه ولایت مداری و در خارج منافقین دروغگو هم زبان شده بودند تا به هر نحو آیت الله وحید را در مقابل رهبری نشان دهند، این مصاحبه ها خیلی به چشم نیامد و اثرگذار نبود.

(یکی از این مصاحبه ها توسط حجت الاسلام خسروپناه انجام گرفت که متن کامل آن را در اینجا ببینید)

در شهریور 1393 همزمان با بستری شدن رهبر معظم انقلاب در بیمارستان و سیل ملاقاتها و عیادتهای مراجع عظام و سران نظام و مقامات و هنرمندان و.. خبر تماس تلفنی آیت الله العظمی وحید خراسانی با رهبر عظیم الشان انقلاب همچون آب سردی بر پیکره ی لجوجان داخلی و منافقین خارجی بود. تماس تلفنی ای که طرح دشمنان اسلام و تشیع مبنی بر جدایی انداختن بین علما را ناکام میگذاشت.

در همان روزها سایت دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری (khamenei.ir) تصویر عیادت فرزند ارشد ایت الله وحید از رهبر انقلاب را منتشر کرد.

عیادت فرزند ارشد حضرت آیت الله وحید خراسانی از مقام معظم رهبری

 در روزهای نخست سال 94 خبر تلخ وفات خواهر مکرمه ی رهبر معظم انقلاب رسما اعلام شد. مراسم ترحیم ایشان در حسینیه ی امام خمینی(ره) تهران با حضور رهبر معظم انقلاب و مقامات و اقشار مختلف مردم برگزار شد.مراسمی هم در دفتر رهبر انقلاب در قم برگزار شد که تمامی مراجع بزرگوار قم از جمله حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی در ان مراسم شرکت کرده و با قرائت فاتحه و دعای آمرزش برای  آن مرحومه به خانواده ی معظم خامنه ای از جمله رهبری عظیم الشان تسلیت گفتند.

حضور آیت الله وحید در بیت رهبر انقلاب در قم در واقع سنگ روی یخ کردن تمامی بدخواهان بود. حضور به موقع و هوشمندانه ی ایشان علیرغم ضعف جسمانی شان بیانگر خلوص و پاک سرشتی و زمانشناسی این مرجع عظیم الشان بود.

 

تصاویر آیت الله العظمی وحید خراسانی در بیت مقام معظم رهبری در قم

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۴ ، ۰۵:۰۷
مصطفی تویسرکانی